آموکار

آموکار روشی جهت ثبت ایده های نو برای شکوفا شدن توسط هر کس که بتواند

آموکار

آموکار روشی جهت ثبت ایده های نو برای شکوفا شدن توسط هر کس که بتواند

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بانک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

 

🔴 ادعای راه حل برون رفت از اوضاع اقتصادی کنونی:

 

آنچه تاکنون همه از اقتصاد بانک ها فهمیدیم ظاهراً اینه:

 

بانک ها همیشه با یک روش قانونی و بظاهر اسلامی به مردم می گویند پول و سرمایه خود را به بانک ها بسپارند تا مردم سود دریافت کنند و مثلا ارزش سرمایه مردم حفظ شود (!)

 

این کار بانک ها از طرف ‌دولت مقبول و قانونی است چون می تواند به کاهش نقدینگی و هدایت آن به سمت تولید و در نتیجه تولید ثروت حقیقی منجر شود.

 

از طرف دیگر بانکها برای اینکه این حجم انبوه نقدینگی را بسمت تولید هدایت کنند، چون خودشان تخصصی در زمینه تولید ندارند، آن نقدینگی را در قالب وام به شرکت ها و کارخانجات تولیدی می دهند.

 

خب ظاهر قضیه این است که بانک ها بنگاه اقتصادی برای تجمیع سرمایه های خرد مردم بسمت تولید هستند و قاعدتاً باید همه چیز درست شود!

 

اما در واقع قضیه یک چیزهای ظریفی وجود دارد که باعث درست کار کردن این سیستم نمی شود و در سالهای پیاپی ما شاهد رشد بی رویه نقدینگی در کشور و در نتیجه رشد وحشتناک تورم هستیم!

 

حال سوال این است که کجای کار ایراد ساختاری دارد؟

بنظر می رسد اگر دقت کنیم ایراد ساختاری در قوانین و مقررات بانکی است:

 

۱- آنجا که بانک به سپرده گذاران تضمین سود میدهد و هرگز ایشان را در ضرر شریک نمی کند! چون تصور بانک بر این است که اگر اینگونه عمل نکند مردم پولشان را در بانک قرار نمی دهند!

 

۲- به همین ترتیب بانک هنگام دادن وام به شرکت ها و کارخانجات هم همواره فقط سود می خواهد و خود را در ضرر ایشان سهیم نمی کند!!! باز چون تصور بانک این است که اگر در ضرر شریک شود از عهده پرداخت مخارج و سود خود و سرمایه گذاران بر نمی آید.

 

بنظر شما با این اوصاف انتظار دارید به غیر از وضعیت اقتصادی کنونی رسیده باشیم؟

 

بدیهی است نوسانات اقتصادی در اثر هر پدیده‌ای اعم از حوادث طبیعی و غیرطبیعی (مانند تحریم و دزدی و اختلاس و ...) کارخانجات و شرکت ها همواره نمی توانند سود ده باشند و در دوره هایی حتما ضرر ده خواهند بود اما اگر بر وام های بانکی تکیه کرده باشند (آنهم وام هایی با سود مرکب) بدون شک تولید در کشور به خاک سیاه می نشیند.

 

اوضاع اقتصادی ناشی از رشد نقدینگی و در پی آن رشد فزاینده تورم چنان شده است که برای مردم دیگر سرمایه گذاری در بانک ها چندان جذاب نیست!

از طرفی همچنان سرمایه گذاری در تولید هم با ریسک های فراوان روبروست، خب مردم باید چکار کنند؟ در واقع مردم خود به خود سرمایه های سرگردانشان را به سمت هر نوع تجارت سوده ده که از نرخ تورم سود بیشتری داشته باشد متمایل می کنند و البته کسی هم نمی تواند ایشان را از این کار منع کند!

 

مثلا ناگهان همه سرمایه خود را به سمت املاک و مسکن می برند بعد از مدتی با رشد ناگهانی قیمت مسکن، بازار مسکن راکد می شود و طبعاً سرمایه انبوهی از مردم بنوعی قفل و منجمد می شود!

عده زیادی بعداً باید با‌ ضرر به مال خود دست پیدا کنند و البته رکود مسکن به افزایش بیکاری و آمار جرم منجر می شود،!

 

یا تصور کنید کمی بعد مردم سرمایه های خود را ناگهان وارد بورس می کنند و باز پس از مدتی رشد قیمت ها در بورس (بخاطر همین حمله مردم)، بورس هم راکد و ضرر ده می شود و انبوهی از مردم با سرمایه های کوچک متضرر می شوند!

 

باز کمی بعد مردم تحت تاثیر رسانه ها ناگهان به سمت بیتکوین متمایل شده و تا زمانی که حمله سرمایه ها و جریان ورود پول مردم موجود باشد، بیت کوین رشد می کند اما بالاخره از یک جایی سرعت ورود پول و سرمایه به بیت کوین هم کمتر از خروج آن شده و دوباره انبوهی از مردم ضعیف متضرر می شوند!

 

اما راه حل چیست؟

 

همه متخصصان می گویند اصلاح ساختار بانکی!

خوب این حرف درست است اما این پاسخ یک جوری است که شنونده که من و شما مردم باشیم، بلافاصله با خود می‌گوییم یعنی کشک! یعنی کار نشدنی!

یعنی هیچ کاری نمیشه کرد!

خلاصه ممکنه ته دلمون چندتا فحش و نفرین هم نثار این نظام بانکی بکنیم!

 

اما باید بدانیم که نظام بانکی، نظام جمهوری اسلامی ایران نیست!

 

نظام بانکی یک نظام پوسیده قدیمی است که مثل خوک از اول و ذات نجس بوده و هست و با تغییر نام آن به نظام بانکداری اسلامی هم، متاسفانه، پاک نمی شود، درست مثل اینکه کسی خوک را آب بکشد و انتظار پاک شدن آن را داشته باشد!

 

اما چه چیزی نظام بانکی را مثل خوک نجس کرده؟

 

بنظر می رسد همینکه بانک همیشه در نقطه ای از حکومت قرار دارد که ضرر نمی دهد و در هیچ ضرری شریک نیست ویژگی ضرر زننده به مردم است!

 

و شاید از این درست تر آن باشد که اصلا چرا بانک ها کار بنگاه داری می کنند و وظیفه اصلی آنها چیست؟ 

 

تصور کنید بنگاه داری که قدرت خلق پول دارد 

 

و جالبتر اینکه این بنگاه دار خالق پول، همواره در همه شرایط اقتصادی مورد وثوق مردم باشد، 

 

یک بنگاه دار ذاتا غیر عادی! (لفظ دیگری بکار نمی برم!)

 

در واقع بانکها با پشتوانه ثروت ملی مردم اعتبار دارند و این پشتوانه به واسطه اتصال آنها با ثروت ملی مردم از طریق بانک مرکزی و دولت و حکومت بوجود می آید.

 

اگر بانک ها هنگام دریافت سرمایه از مردم، بگویند هم سود و هم ضرر به سرمایه ایشان می رسد و مردم را در سود و زیان شریک کنند و از طرف دیگر هنگام وام دادن هم باز در سود و زیان وام گیرندگان شریک شوند، آنوقت اوضاع طور دیگری خواهد شد!

 

به احتمال زیاد بسیاری از مردم از گذاشتن سرمایه در بانک خودداری می کنند! و مثلا دنبال سرمایه گذاری در جای دیگر خواهند بود، تقریبا شبیه به وضعیت فعلی اما با کمی تفاوت.

 

چون شرکت ها و تعاونی ها و کارخانجات اینبار اگر از بانک وام بگیرند، بانک در سود و زیان شریک است، پس نرخ توسعه تولیدی ها بالا می رود، از طرفی منابع بانکی برای وام دادن شاید کمتر شود اما مردم برای سرمایه‌گذاری مستقیم در امور تولیدی بیشتر رغبت نشان می دهند چون حداقل نتیجه اینکار حذف سهم سود سیستم بانکی از سود سرمایه گذاری خودشان خواهد بود!

 

کمی این وضعیت پیش برود کم کم رشد اقتصادی و کنترل نقدینگی و افزایش ثروت مشهود خواهد بود، و در ادامه کار شاهد کاهش نرخ تورم بیکاری و بزهکاری و افزایش نرخ ازدواج و فرزندآوری خواهیم بود!

 

دقت کنید:

همه اینها نتیجه یک تغییر چند کلمه ای در قوانین بانکی است!

 

حالا یک نفر مثلا می گوید، نه آقا، باید نظام بانکی اصلاح شود!!

 

ما فقط گفتیم همین روش شراکت اسلامی که شرکا در سود و زیان شریک باشند را اجرا کنیم همه چیز حل می شود! 

 

البته شاید کسی بگوید چطور بانک بفهمد فلان شرکت یا تولیدی واقعا ضرر می دهد یا نه؟ 

خوب این سوال مهمی است، و باید برای آن راهکار پیدا کرد.

 

یا ممکن است کسی بگوید چطور وقتی من پولی در بانک گذاشتم، ناگهان ماه بعد ببینم مثلا ۱۰ درصد آن کم شده و بانک می‌گوید بخاطر ضرر از حساب من برداشت کرده؟؟!

در واقع اگر اینگونه شود مردم شاید در هیچ بانکی سرمایه گذاری نکنند!!

 

خب این حرف هم اشتباه نیست!

برای این موضوع هم باید راه حلی پیدا کرد.

 

 

 

یک راه حل نزدیک به ذهن آنست که اصلا بانکها برای همیشه از بنگاه داری منع شوند. یعنی بانک صرفا محل نگهداری و نقل و انتقال پول باشد و هیچ وظیفه دیگری اعم از سرمایه گذاری و یا تامین سرمایه نداشته باشد.

همه هزینه های خود را صرفاً از طریق ارایه خدمات به مشتریان بدست آورد و بابت حفظ رقم پول مردم (نه ارزش پول مردم) همیشه مبلغی معین بعنوان کارمزد بگیرد و البته مالیات همه این درآمد ها را هم به دولت پردازد.

 

کار بنگاه داری و سرمایه‌گذاری و فعالیت های اقتصادی بطور قانونی به بورس، تعاونی ها و موسسات مالی اعتباری سپرده شود و مردم این امور را بطور کاملا شفاف تر و بر پایه همان روش و عقود اسلامی نجام دهند. 

 

 

از آنجایی که موسسات مالی اعتباری و بنگاه ها از نظر اعتبار به حکومت و ثروت ملی وابسته نیستند و تحت کنترل سرمایه گذاران خصوصی قرار دارند، خود به خود در مسئله و محاسبه سود و زیان سرمایه مردم و یا وام های اعطایی خود دقت لازم را بکار می برند و امکان کنترل و نظارت مستقل و عادلانه دستگاه های حکومتی و قوه قضاییه بر ایشان وجود دارد.

 

❗️ پایان راه حل ادعا شده❗️